بنام خدا

زندگی خصوصی خانم میم

بنام خدا

زندگی خصوصی خانم میم

بابا

بنظرم قشنگترین اتفاقه زندگی هر دختری اینه که پدرش همراهش باشه

نقابتو بردار

انقد ناراحتم که میخام فریاد بزنم و اشک بریزم ...خسته شدم از آدمای که نقاب دارن 

پیشانی

سلام 

از قرار معلوم یکی از پسر جان های فامیل عاشق شدن...که از اونطرف این خانم دوست صمیمی ترین دوست منه،از دوستم خواستم که عکسشو برام بفرسته ،فرستاد هی همچی بد نبود بعد به همون پسر جان فامیل هم گفتم بفرسته که اونم فرستاد...منتها جالبش اینجا بود که هر دو یه عکس رو فرستادن ولی تو عکسی که پسر جان فامیل فرستاده بود این خانم خیلی خوش چهره تر بود ...

اینجا بود که دریافتیم کلا عاشق عکسی که میفرسته هم خوشگلتره حالا خدا بدونه به چشمش این معشوق خانم چه شکلیه :/

والا خدا بده شانس...همیشه با همون دوست صمیمی جان یه مثل داریم که میگه :پیشانی پیشانی منه کجا میشانی

غبطه میخورم

اینجا که جمعمون خودمونیه و غریبه هم نیست باید عرض کنم خدمتتون که شاید همیشه به حالش غبطه خوردم...

همیشه دوسداشتم کسی هم منو انقد دوسداشت.

غبطه خوردن=یعنی ارزو کردن واسه داشتن چیزی که دیگری داره بدون اینکه دعا کنی که دیگری اونو از دست  بده.

حسادت

گاهی حس میکنم شاید تنها دوست ادما تو این دنیا مادر و پدرشون باشه یا شاید اونام نیستن فقط خدا...چون فقط خداس که به بندش حسادت نمیکنه ...واقعا متنفرم از این احساس...با التماس از خدای بزرگم میخام که هیچ وقت تو دل من و اطرافیانم حسادت نباشه ...هیچ ایرادی نداره بجای یکم نامهربونی و بی توجهی به خواهر ،برادر و دوستای نزدیکمون یکم محبت بهشون بدیم چون واقعا ادما به محبت احتیاج دارن همه آدما به محبت احتیاج دارن ...دنیا روی عشق و محبت میچرخه